معنی فدراسیون بوکس
حل جدول
ترکی به فارسی
بوکس
لغت نامه دهخدا
فدراسیون. [ف ِ دِیُن ْ] (فرانسوی، اِ) اتحادیه ٔ چند کشور. (حییم). دولتی که چند ایالت با هم تشکیل دهند. (وبستر). || اتحاد. (حییم). || در تداول فارسی امروز به انجمنی اطلاق می شود که برای تنظیم و نظارت بر امور اجتماعی تشکیل گردد، و بیشتر مورد استعمال آن در کارهای ورزشی است.
بوکس
بوکس. [ب ُ] (اِ) نوعی ورزش و آن عبارت از مشت زدن دو تن است بیکدیگر، با دستکشهای مخصوص، در زمینی مربع (رینگ). مشت زنی. (فرهنگ فارسی معین). از «باکس » انگلیسی. ضربت. نوعی از ورزش که دو مبارز باضربات مشت به یکدیگر حمله می کنند و در فرانسه علاوه از ضربات مشت ضربات پا نیز متداول است. (از لاروس).
فرهنگ عمید
(ورزش) سازمان یا انجمنی که برای اداره کردن رشتهای ورزشی تشکیل شود،
اتحادیهای از سندیکاهای کارگری،
(سیاسی) اتحادیهای از چند ایالت که بهصورت یک کشور اداره میشود،
فارسی به عربی
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
499